نقد و بررسی کتاب هنر سیر و سفر
کتاب هنر سیر و سفر
چرا به سفر میرویم؟ سفر چه تاثیراتی بر زندگیمان میگذارد؟ بروشورهای تبلیغاتی پیشنهادات زیادی برای مقصدهای گوناگون دارند که مخاطبانشان را وسوسه میکند تا بیدرنگ کولهبارشان را ببندند و تن به سفر بدهند. اما بارها پیش آمده وقتی سفری را که آن همه از آن تعریف شده میرویم و مقصد را از نزدیک میبینیم، مایوس میشویم. علت چیست؟ آلن دوباتن، فیلسوفی که به مسائل روزمره علاقهمند است در کتاب هنر سیر و سفر به این سوالات پاسخ میدهد. به نظر او چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
انتشارات نیلوفر کتاب هنر سیر و سفر را با ترجمهی گلي امامي در سال 1385 روانهی بازار کرده است.در شبکه تخصصی سفر و گردشگری به نقد و بررسی کتاب هنر سیر و سفر پرداخته ایم.با سفرنامه همراه باشید
کتاب هنر سیر و سفر با عنوان اصلی The Art of Travel از آلن دوباتن در سال 2004 منتشر شد و مانند سایر آثار او، مضمونهای فلسفی مدرن دارد. این کتاب به دلیل اصالت و نبوغ در اندیشه و محتوایش مورد ستایش قرار گرفت. درونمایهی کانونی هنر سیر و سفر، جزئیات ظریف و درهم پیچیدهی فلسفهی سفر است.
برخلاف تبلیغات صنعت گردشگری، دوباتن به خواننده نمیگوید کجا سفر کند و برایش نسخه تجویز نمیکند، بلکه به او میگوید که چطور سفر کند. دوباتن با استفاده از مهارت نویسندگی خود، دانشش از فلسفه و استفاده از هنر، جنبهای عمیقتر و دلرباتر از سفر را بازمینماید. سفری که در آن فراتر از گرفتن عکسهای زیبا از مناظر، تجربهی ژرف و لذتبخش بودن در مکان و مناظر جدید امکانپذیر باشد. هنر سیر و سفر دربارهی چگونه کشف کردن است. دوباتن تلاش میکند خواننده را به کسب مهارت بیشتر در توجه به همه چیز ترغیب کند، بهطوری که از همهی فضاها از محیط شخصی گرفته تا مناظر و مردمان غافل نماند. برای این منظور، دو باتن از هنر و پتانسیل فلسفی آن استفاده میکند. او با ذکر مثالهایی از ادبیات، نقاشیها و سفرهای شخصی خود و دیگران مفهوم مورد نظرش را شفاف و واضح شرح میدهد.
زندگی و آثار دوباتن
آلن دوباتن نویسندهی انگلیسیتبار در سال 1969 در سوییس متولد شد. او تحصیلاتش در رشتهی فلسفه در دانشگاه هاروارد را نیمه رها کرد و به نویسندگی روی آورد. دغدغهی دوباتن ترکیب مفاهیم فلسفی با رویدادهای عادی و روزمره است. او با انتشار کتابهایش دید نخبهگرایانه به هنر را تلطیف و پیادهسازی آن در زندگی روزمره را ممکن ساخت.
دوباتن برای ترویج این دیدگاه علاوهبر نگارش کتاب، موسسهای با نام «مدرسه زندگی» تاسیس نموده و در آن به تدریس و سخنرانی مشغول است. اغلب آثار دوباتن با استقبال خوانندگان و منتقدان روبهرو شدهاند. کتاب هنر سیر و سفر نیز بازخوردهای خوبی به همراه داشته است.
از جمله آثار دوباتن میتوان به «جستارهایی در باب عشق»، «تسلی بخشیهای فلسفه»، «سیر عشق»، «هنر همچون درمان» و «اضطراب وضعیت» اشاره کرد.
مجموعهی آثار و فعالیتهای دوباتن برای او لقب «فیلسوف زندگی» را به همراه آورده است. او در آثار خود با ریزبینی و نکتهسنجی به سراغ پدیدههایی میرود که همگان آن را کموبیش به طریقی تجربه میکنند. با این حال، منتقدان بسیاری با سبک نوشتاری دوباتن مخالفت کرده و آن را نوعی سادهسازی عوامانه و کمارزش قلمداد کردهاند.
«میشیگو کاکوتانی» یکی از این منتقدان است که با بررسی کلی آثار دوباتن دربارهی کتاب هنر سیر و سفر باور دارد که نویسنده به سوال اصلی چرا مردم سفر میکنند؟ جوابی سردستی و سطحی داده است.
آلن دوباتن معتقد است مردم برای فرار از روزمرگی زندگی، از خانه، برای فرونشاندن کنجکاویشان دربارهی مردم و فرهنگ سرزمینهای دوردست و دیدار از مکانهای مشهور توریستی سفر میکنند. شهرنشینان برای امکان آرامش و لذت از طبیعت به روستاها و خارج از شهر پناه میبرند. «کاکوتانی» مینویسد: «دوباتن در کتاب «هنر سیر و سفر» به ما پیشنهاد میکند تا علاقه و گرایش خود به سفر را به عنوان کلیدی برای درک «آن چیزی که فیلسوفان یونانی به زیبایی آن را eudaimonia یا شکوفایی انسان نامیدهاند» در نظر بگیریم. هر چند جایجای کتاب مملو از نکات جذاب و خوشایندی از مسافران مشهور گذشته است، اما در کل جذابیت خود کتاب جذابیتی دستدوم است: بهواقع این کتاب بازیافتِ سطحی و توخالی اندیشهها و مشاهدات دیگران است که با کلیگوییهای عاری از ظرافت و روایتهای بیمزه و دافعهبرانگیز مسافرتهای خستهکنندهای که مولف رنجشان را بر خود هموار کرده کنار هم چسبانده شدهاند.»
مروری بر فصلهای کتاب هنر سیر و سفر
هنر سیر و سفر دوباتن مجموعهای از نه جستار یا مقالهی فلسفی است. این کتاب در دستهی کتابهای غیرداستانی قرار میگیرد و ژانری ترکیبی از جمله فلسفه، هنر، سفرنامه و خودزندگینامه دارد. آلن دوباتن در این کتاب، بیاعتنایی به ماهیت سفر در دوران مدرن را که با تمرکز به مقصد بهجای چگونگی رسیدن به مقصد را نقد میکند. از نظر دوباتن سفر، مظهر و نمادی از جستوجوی آدمی برای رسیدن به شادی و حقیقت است. در هر کدام از این نه بخش، دوباتن این مضمون را با همراهی یکی از نویسندگان، هنرمندان و فیلسوفان غربی بسط میدهد.
در این نه بخش، نویسنده از دلشورهی شروع سفر، نحوهی چینش وسایل و از مکانهای بینراهی، غذاخوریها و اقامتگاهها سخن میگوید. از علاقهی آدمی به کشف سرزمینهای دور حرف میزند و سفرهای توریستی کلیشهای را نقد میکند. دوباتن تاثیر بناهای تاریخی، معماری و مناظر طبیعی بر مسافر را شرح میدهد و رد این آثار را بر هویت و شخصیت مسافر دنبال میکند. در این نه جستار، نویسنده از نظرات، طرحها و نقاشیهای بسیاری کمک میگیرد که بر اثربخشی متن افزودهاند.
کتاب با شرح تجربهی سفر دوباتن شروع میشود. در فصل اول با عنوان «عزیمت؛ در باب دلشوره سفر» سفر به «باربادوس» با راهنمایی «جی.کی هویسمانس»، نویسنده از تجربهی شخصی خود در سفر به «باربادوس» مینویسد. شنیدن توصیفات ساحلهای آفتابی و درختان سایهدار جزیرهی بابادوس، هرگونه شک و تردید برای ترک لندن ابری و بارانی را از بین میبرد. دوباتن به قصد بهشت به جزیره سفر میکند. از اقامت دوباتن دیری نمیگذرد که از آفتاب شدید و شنهای یکدست دلزده میشود و مشاجره با همراهش هم اوضاع را وخیمتر میکند. پس بهشتی که نویدش را در آگهیهای گردشگری داده بودند، چه شد؟
در ادامهی این فصل، نویسنده با کمک از سرگذشت «هویسمانس» توضیح میدهد که چطور میتوان از سفری که طبق توقع پیش نمیرود هم لذت برد. این سبک از نگارش در بخشهای دیگر هم ادامه مییابد و نقاشیهای افرادی مثل «ون گوگ»، «ادوارد لین»، «اوژن دلاکروا»، «ادوارد هاپر» و «اشر براون دوراند» نیز متن کتاب را مزین کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«عواطف ناشی از دیدن مکانهایی که برای تعریفشان واژگانی واحد وجود داشته باشد، اندک است: ما برای تشریح کمرنگ شدن نور در غروبی پاییزی یا در برخورد با برکه آرامی در فضایی باز، باید کلی کلمات عجیب و غریب به هم ببافیم.
لیکن در اوایل قرن هیجدهم واژهای اهمیت یافت که میشد به وسیلهی آن در برابر کوههای سر به فلک کشیده، یخبندانهای عظیم، آسمان شب و صحراهای بایر، واکنش خاصی را بیان کرد. به احتمال قوی اگر در حضور این مناظر احساسی متعالی تجربه میکردیم، میتوانستیم آن را با این واژه بیان کنیم و بدانیم که بعدها هم درک میشویم. اصل واژه برمیگردد به رسالهای با عنوان «در باب متعالی بودن» منسوب به نویسندهی یونانی لانگینوس در 200 سال بعد از میلاد، هرچند تا سال 1712 انجامید تا ترجمه مجدد این رساله به انگلیسی علاقه جدی منتقدان را به آن جلب کند. با وجود اینکه نویسندگان در تحلیل دقیقشان از واژه اختلاف نظر داشتند، برداشت کلیشان شگفتانگیزتر بود. آنها مجموعهای از مناظر تاکنون به هم نامرتبط را در مجموعهای گرد آوردند، که وجوه اشتراکشان حجم ، تهی بودن یا مخاطرهآمیز بودنشان بود، و بحث کردند که این قبیل مکانها احساسی قابل تشخیص برمیانگیزند که در آن واحد هم لذتبخش و هم اخلاقا خوب است. ارزش این مناظر دیگر تنها با وجوه زیباییشناختی آنها (هماهنگی رنگها و تناسب خطوط)، و یا برحسب کاربرد اقتصادیشان ارزیابی نمیشد، بلکه بر حسب قدرتشان در برانگیختن تعالی ذهنی بود.
جوزف اَدیسون، در مقاله «در باب لذات تخیل» از سکونی روحافزا و شگفتی نوشت که در برابر تصور دیدن فضاهای باز روستایی، صحرایی گسترده و دست نخورده، سلسله کوهها، صخرههای سر به فلک کشیده، تنگههای عمیق و دریاهای بیانتها احساس کرده بود. هیلدبِراند جیکوب در مقالهای با عنوان «ذهن چگونه با تعالی متوسع میشود»، فهرستی از مکانهایی عرضه کرد که میتوانستند این حس بیبدیل را بر بیانگیزند: اقیانوسها، چه آرام و چه توفانی، غروب آفتاب، تنگههای عمیق، غارها و کوههای سوییس.
سیاحان برای تحقیق به راه افتادند. در سال 1739 توماس گری، شاعر، عازم سفری پیاده به کوههای آلپ شد، نخستین اقدام، از بسیاری تلاشهای خودآگاهانه برای کشف متعالی، و چنین گزارش کرد: در سفر کوتاهمان به گراند شارتروز، به یاد ندارم ده قدم رفته باشم بیآنکه بیاختیار اظهار شگفتیای از دهانم خارج نشده باشد. هیچ پرتگاه، جریان خروشان رود، یا صخرهای وجود ندارد که آبستن حسی از تغزل و باور به عظمت خداوند نباشد.»
نظرات کاربران
از درج نظرات توهین آمیز و یا حاوی لینک های تبلیغاتی جلوگیری خواهد شد. از ارسال لینک در مطالب ارسالی خودداری فرمایید.